میثم عبدی

و لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصبر

میثم عبدی

و لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصبر

 

 

حسین تجلی پروردگار است،
حسین نقطه پرگار وجود است،
حسین مظهر غیرت است،
حسین عین شجاعت است،
حسین امام درایت است،

حسین بی نهایت است،
حسین با صداقت است،
حسین مفهوم شهادت است،
حسین معنی شهامت است،

حسین معنی سخاوت است،

حسین امام عنایت است،
حسین امام شفاعت است،
حسین جمع اضداد است،
حسین جمع اذکار است،
حسین جمع افعال است،
حسین جمع ابرار است،
حسین جمع احسان است و ...
حسین این همه هست این همه حسین نیست، حسین حسین است.
عاشق حسین خوش اقبال است،
عاشق حسین اهل اقدام است
.

 

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی* عشق داند که در این دایره سرگردانند

این روزها بازار سکه و طلا وارز خیلی داغ است و قیمت آن با روز که صد البته، با ساعت و ثانیه قبل هم متفاوت است و آن آقای رئیس جمهور که از ده کلمه که حرف میزد یازده تاش مقام معظم رهبری بود و این از حد حرف بالا تر نمیرفت و در عمل تا جایی که میتوانست عکس نظر مقام معظم رهبری حرکت میکرد. این همه دلسوزان و در سرآمد آن حضرت آقا خطر آمریکا و خلف وعده را به وی و تیمش گوشزد کردند، که هیچ تاثیری که نداشت هیچ، شروط مذاکرات که رعایت نشد هیچ و بدون تضمین همه چیز را دادند رفت و هیچ چیز نماند هیچ. حالا پشت تریبون دم از مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم و آمریکا میزند و آن هم در ظاهر است. این روزها دیگر خبری از ابوتکرار ترجیع بند " مردم یادتان هست" نیست. مگر میشود وعده های شما یادمان برود. "یادتان هست " راجع به دارو چه میگفتید. "یادتان هست راجع به دلار چه میگفتید. "یادتان هست" راجع به زندگی مردم و رسیدگی به معیشت چه میگفتید. "یادتان هست " دروغ هایی که به مردم میگفتید و تخریت هایی که میکرید تا این که رای باورید و نمیدانستید و نمیدانید که این جایگاه مسئولیت می آورد نه مصونیت. "یادتان هست "که روز تحلیف چه سوگندهایی را یاد کردید. قطعا یادتان نیست چون دروغگو کم حافظه است و چیزی در خاطرش نمی ماند. با تطبیق ظاهر و عمل فقط یک کلمه این معنی را میرساند و به ذهن متبادر میشود و آن نفاق جماعت افساد طلب است که هر چه فساد است از همین جماعت است. منظورشان از آزادی بیان فحش وتهمت و زیر سوال بردن اسلام و قرآن است و مرغ اندیشه شان از نوک بینی آن طرف تر نیمرود. ""یادتان باشد"" که هیچ یک از دستاورد های انقلاب اسلامی هیچ ربطی به شما ندارد. حق ندارید دم از شهدای مدافع حرم بزنید که از چند هزار شهید مدافع حرم حتی یک نفر هم اصلاح طلب بخوانید افساد طلب- نبود. حق ندارید از انرژی هسته ای حرفی به میان آورید چون از هیچ تلاشی برای نابودی آن دریغ نکردید و نیمکنید. شما مصداق همان کسانی هستید که حضرت علی (ع) میفرمود یا اشبه الرجال و لا رجال و دائم برای مبارزه با ظالم بهانه جویی میکردند. در زمستان میگفتند سرد است و در تابستان میگفتند گرم است و افساد طلب هم گاهی به بهانه مذاکره با کدخدا و گاهی هم مرعوب دشمن است و از جهاد دست میکشد. حرف آن رزمنده درست است که اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی تا بتوانی از سیم خاردار دشمن عبور کنی. کسی دم از مقاومت میزند که متوسلیان باشد و توسل کرده باشد و همت باشد و همت داشته باشد و شهبازی باشد و با شاه عالم عشق بازی کرده باشد و نه روحانی که روحش در عالم ماده مانده باشد و نه جهانگیری که به فکر جهان گیری باشد.

این ادب است که اگر کسی به تو کمکی کرد یا چیزی داد از او تشکر و قدر دانی کنی و سعی کنی که لطفش را هر طور که در توان داری جبران کنی. حالا اگر کسی به تو کمک کرد و تو نه تنها به فکر جبران نبودی که همه هم و غم خود را ضرر رساندن به وی کرده و از هیچ کار ناشایستی بر علیه او دریغ نمیکنی. حالا اگر او باز هم کمک کرد چه میکنی؟ باز هم به کارت ادامه میدهی یا نه دیگر به خودت می آیی و میفهمی که چه خطایی مرتکب شده ای!!!!!

این است حکایت ما و خدایی که همه موجودات را برای انسان مسخر کرد تا در آرامش کامل به سر ببرد و شکرش را به جا بیاورد. انسان هر چه تمرد کرد، خدای متعال به دل نگرفت و باز هم به انسان فرصت داد و نعمتش را دریغ نکرد ولی انسان مغرور تر شد. که فرمود: ما غرک بربک الکریم. و آن قدر به این رذیله و مفسده ادامه داد که قلبش سیاه و سیاه تر شد. آیا مگر خوبی زیاد باعث عصیان میشود. نه محبت و عشق زیاد باعث خجلت و افتادگی انسان میشود نه تکبر. رحمان و رحیم بودن خدا و وعده های بخشش باعث اصرار برگناه نمیشود.

چندی پیش با تورق در احادیث به سخنی از حضرت علی (ع) برخوردم که فرمود : نصیحت و راهنمایی را از کسی که به شما هدیه میدهد بشنوید و آن را با جان و دل بپذیرید و در جایی دیگر فرمود: خوشا کسی که از نصیحت کننده اش اطاعت نماید و از گمراهی که او را به هلاکت میرساند، دوری کند(غرر الحکم). آری نصیحت و خیرخواهی را باید از دیگران پذیرفت چون هدیه است و چون نپذیرفتن نصیحت هلاکت را به میراث می آورد. این گزاره های آسمانی مرا به یاد کسانی می اندازد که خیر خواه دولت و اسلام و انقلاب بودند. خیرخواهان دولت کرارا معایب و نواقص برجام را به دولت گوشزد میکردند و آنها را از مکر و حیله دشمن آگاه میکردند. منتقدان هشدار دادند که دشمن قابل اعتماد نیست و خوش بینی به آمریکا نتایج شومی را به دنبال دارد و آقای روحانی گفت که در دنیای سیاست خوش بینی و بد بینی معنا ندارد. نتایج این خوش بینی از جا کندن سانتریفیوژهایی بود که برای به دست آوردنش خون دل ها خورده شده بود و شهید ها داده شده بود. نتایج این خوش بینی بتن ریختن در قلب آب سنگین اراک بود که قلب تمام دلسوزان کشور را به درد آورد و زخمی بس عمیق بر پیکره ملت وارد کرد که آثار سوء آن تا سالیان سال گریبان گیر است. حقیقت این است که نپذیرفتن نصیحت، هلاکت را به بار میآورد. به یاد دارم که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 فرمودند: من به نامزدهای گوناگون عرض میکنم جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کاری را که میتوانید انجام دهید، وعده بدهید. آقای روحانی در نطق انتخاباتی خود وعده چرخیدن چرخ اقتصاد را داده بود، وعده اشتغال داده بود، وعده رفع تحریم داده بود و... آنهایی که همیشه سنگ برجام را به سینه میزدند و مدعی فتح الفتوح و آفتاب تابان و پیروزی بزرگتر از خرمشهر و دستاورد قرن و زانو زدن قدرت های بزرگ در برابر ملت بودند و منادیان این بودند که با هر روز از تاخیر اجرای برجام 170 میلون دلار به کشور خسارت وارد میشود، همان ها امروز میگویند که برجام معجزه نمیکند و تحریم ها فقط در روی کاغذ برداشته شده است. از طرف دیگر عوامل استکبار جهانی و در راس آن آمریکای جنایتکار مدعی است که به تعهدات برجام عمل کرده است. اکنون که مردم منتظر تحقق وعده و وعید های داده شده هستند، آقای روحانی میگوید که برجام مانند باغی است که تازه در آن نهال کاشته شده است و برای به ثمر نشستن آن باید صبر کرد تا نهال به درخت تبدیل شود. البته وی میداند و اگر نمیداند بداند که تازه اگر باغی هم وجود داشته باشد، نهال های آن به آبیاری نیاز دارد و اگر تمام سرمایه های مادی و معنوی جمهوری اسلامی ایران را برای خاطر آبیاری این باغ به غرب دو دستی تحویل بدهد، باز هم هیچ تغییری رخ نمیدهد چون این نهال ها از ریشه فاسد هستند و عوامل استکبار مانند موریانه به جان این نهال ها افتاده اند. با توجه به آفتی که به این نهال ها زده شده است، خیلی بعید است که نهالی بتواند رشد کند. الان با وجود زمان کمی که از کاشت باغ برجام گذشته است، نهال اقتصاد و بانک و اشتغال و ... از ته خشکیده است و این بیت وصف الحال است که : هر دم از این باغ بری میرسد/ نقض تر از نقض تری میرسد

آقای روحانی که قبلا مردم عزیز کشورمان را تهدید به وعده عذاب کرده بودند، این بار در سفر استانی قزوین امر به شکر نعمت کرده اند. اما معلوم نیست که ایشان از کدام نعمت سخن میگوید. زندگی کردن در جمهوری اسلامی نعمت است، پیرو دین مبین اسلام بودن نعمت است. اما چرا باید عملکرد نامطلوب دولت را شکر کنیم. آقای روحانی آیا باید بد عهدی آمریکا که جنابتان مطرح کردید را شکر کنیم؟ آیا باید دستارود تقریبا هیچ برجام را که آقای سیف به آن اذعان کردند را شکر بکنیم؟ یا نه، باید برجام را به خاطر برداشتن سایه جنگ از سر کشور شکر کنیم؟ سایه جنگ را هم که شیر بچه های سپاه قدس و قاسم سلیمانی در سوریه و عراق و رهبری حکیمانه از سر کشور برداشتند و آقای ظریف هم در کتاب *آقای سفیر* گفته که آمریکا توان راه اندازی هیچ جنگی را ندارد به ویژه با کشور قدرتمندی مثل جمهوری اسلامی ایران. شاید هم باید سخنرانی برای صندلی های خالی در سازمان ملل را شکر کنیم که آن را هم همقطاران شما ننگ میدانند. به خاطر تحقق نعمت چرخیدن چرخ اقتصاد، شکر کنیم یا از بین رفتن فقر و بیکاری و مفاسد اقتصادی... شاید هم شما مشکلات اقتصادی و فقر و بیکاری را نعمت میدانید و به همین خاطر منتقدان را که فقر و بیکاری را بلای خانمان سوز میدانند، بی سواد خطاب میکنید. این که بر سر ملت بزرگ ایران اسلامی منت برجام که معلوم الحال است- گذاشته شود و منتقدان به جهنم حواله داده شوند شکر ندارد. شما باید خودتان را خادم ملت و سرباز کوچک انقلاب بدانید و نه تافته جدا بافته. آقای روحانی شما از نویسندگان و رسانه ها انتقاد کردید که واقعیت ها را به مردم بگویند. اگر منظور شما از واقعیت مدح کارهای نکرده دولت است که شما باید به دنبال واژه دیگری باشید چون لفظ واقعیت معنی مد نظر شما را نمیدهد. اما واقعیت این است که هیچ یک از دولت مردان، افشای واقعیت را برنمیتابد. واقعیت این است که بسیاری از مدیران دولتی فیش های نجومی دارد که بعد از گذشت 4 ماه هنوز هیچ کدام به قوه قضاییه معرفی نشده اند. واقعیت این است که دولت نتوانست عزت را به پاسپورت ایرانی باز گرداند. واقعیت این است که به گفته دکتر ظریف: هیچ بانک بزرگ اروپایی با ایران رابطه ندارد، تاکید میکنم هیچ بانک اروپایی...واقعیت این است که آقای روحانی و آقای ظریف وعده رفع تمام تحریم ها تاکید میکنم تمام تحریم ها - در روز اجرای برجام را داده بودند، اما به اذعان جنابشان تحریم ها فقط در روی کاغذ برداشته شده اند. آنقدر از این واقعیت ها وجود دارد که مجال این نیست که تماما بیان شود و این مثال وصف الحال است که: شتری را گفتند که چرا گردنت کج است؟ شتر جواب داد: حالا کجایم راست است که به گردنم گیر داده اید. آقای روحانی با جمله ای قصار و حکیمانه فتوایی دادند که: تخریب دولت حرام است. این جمله همان طنز تلخی است که اگر آقای روحانی به سخنان خود و کابینه در سه سال اخیر رجوع کند، ملتفت میشوند که دولت قبل را تخریب نکرده اند بلکه ترور کرده اند و برای رسیدن به این رسالت هیچ کوتاهی انجام نداده اند.


عده ای به جای این که به فکر کمک به بهبود شرایط و وضعیت مردم باشند، بیشتر شهوت قدرت و حکومت دارند و به بهانه خدمت به مردم با شعار های پوپولیستی از مردم رای میخواهند اما چه رای بیاورند و چه نیاورند با نگاه ماکیاولیستی از صحبت های انتخاباتی 180 درجه روی بر میگردانند. سران فتنه که قبل از انتخابات 88 بر قانون مداری تاکید میکردند، زمانی که با عدم رای آوری مواجه شدند، تا حدی که امکان داشت قانون را زیر پا له کردند و به شعور مردم فهیم جمهوری اسلامی ایران توهین کردند و به نظام اسلامی تهمت تقلب زدند و از هیچ کاری برای به هم ریخن کشور کم نگذاشتند. پر واضح است که قصد این اشخاص نه خدمت به مردم بلکه شهوت حکومت است. رهبر انقلاب در جهت روشن شدن ادعای تقلب در انتخابات و صیانت از قانون اساسی و رای مردم که همه در جهت حفظ جمهوریت نظام بود با تمدید مهلت بررسی شکایات از مدعیان تقلب خواستند مستندات خود را به شورای نگهبان تسلیم کنند اما آنها بدون هیچ دلیل و مدرکی خواهان ابطال انتخابات شدند. در نظامی که امام (ره) به پا کرد و کروبی ادعای حمایت آن را داشت، ولی فقیه فصل الخطاب است، اما کروبی فرمان رهبر انقلاب را زیر پا گذاشت و تاکید کرد: رهبری نظر خودش را دارد و ما نظر خودمان را. و این نشان نمیدهد که کروبی اصلا اعتقادی به جمهوریت نداشته و معتقد به دیکتاتوری است و در هر حال خواهان منصب ریاست جمهوری است چه مردم بخواهند و چه مردم نخواهند. کروبی پس از انتخابات و ادعای تقلب و عدم ارائه دلیل برای این مدعای خود، هوادارانش را به اغتشاش در خیابان دعوت میکرد و باعث تحریک آنها میشد. وی بعد از این اقدامات قبیح به دستور شورای عالی امنیت ملی در باغی در جماران محصور است. حصر خانگی نوعی محرومیت از حقوق اجتماعی است که در تعاریف حقوقی و مواد قانونی نامی از این برده نشده است اما بر اساس اصل 176 قانون اساسی جمهوری اسلامی، شورای عالی امنیت ملی به منظور تامین منافع ملی، پاسداری از انقلاب اسلامی و حاکمیت ملی تشکیل شده است. بر حسب وظایف و صلاحیتی که قانون اساسی به شورای عالی امنیت ملی داده است، در سال 88 که کشور در یک بحران به سر میبرد و تصمیم به حصر خانگی سران فتنه گرفته شد و لذا اقدام به حصر قانونی تلقی میشود. و از آنجایی که سیره معصومین برای جامعه اسلامی ملاک عمل خواهد بود، با تورق در برگ های تاریخ و اندک مداقه در آن، منقح میشود که حضرت علی (ع) در جنگ جمل چه کردند. اینک کروبی طی نامه ای خطاب به آقای روحانی خواستار برگزاری دادگاه علنی شده است. اگر چه این شخص در حال مظلوم نمایی است اما محاکمه علنی وی خالی از لطف نیست تا به آنچه که استحقاقش را دارد برسد و داغ دل میلون ها مرد و زن که سال 88، توهمات یک مشت جنایتکار آتش در خانه آنها انداخت، ستانده شود.


اعتلای هر کشوری در گرو رشد در تمام عرصه های علمی و فرهنگی و سیاسی و ... است. در جهان امروز کسی حرف برای گفتن دارد که از رشد علمی بالایی برخوردار باشد. زمانی می توان به گفت و گو با جامعه جهانی پرداخت که دستاورد و چیزی برای گفت و گو وجود داشته باشد. رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود در جمع مداحان فرمودند: امروز هم روزگاه موشک است و هم مذا کره. یعنی اگر در عرصه های علمی و نظامی پیشرفت نباشد و کشور تحت سلطه بیگانگان و اجانب زورگو و مستکبر باشد، دیگر نیازی به گفت و گو یا مذاکره ندارند و مذاکره بی معنی میشود. مذاکره زمانی معنا دارد که حرفی چیزی برای مذاکره وجود داشته باشد. به زعم روشنفکر نماهای غرب زده جهان فردا، صرفا جهان گفتمان است نه جهان موشک. البته این نوع روشنفکری قهوه خانه ای و غرب زدگی به تعبیر جلال آل احمد یک بیماری است مانند وبا زدگی. چه به مذاق غرب زده ها خوش بیاید و چه نیاید، غرب زدگی بیماری است و هر چه این بیماری حاد تر باشد راه درمانش هم به تبع مشکل تر است. رهبر انقلاب صراحتا جواب این نوع تفکر را دادند و فرمودند: این که بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است و دنیای موشک نیست، اگر از روی نا آگاهی گفته شود که نا آگاهی است اما اگر از روی آگاهی باشد، خیانت است. برخی از افرادی که متصدی امور کشور و در عین حال موافق با تفکر گفت و گو آری و موشک نه هستند، از دو حالت خارج نیست یا آگاهی ندارند که خیلی بعید به نظر میرسد چون فردی که چند دهه در این کشور مسئول است، نمیتواند به این مسائل جاهل باشد و با مغرض است و با غرض این حرف را میزند که خائن است و در هر دو صورت صلاحیت آن جایگاه را ندارد و غاصب آن جایگاه است.


از بهترین دیدار های دانشجویان با رهبر کبیر انقلاب، دیدار در ماه مبارک رمضان است که در این دیدار حرف هایی رد و بدل میشود که در هیچ یک از دیدار ها این حرف های زده نمیشود. در واقع منویات امام خامنه ای در این روز خجسته مانیفست فکری، عملی و اجرایی جنبش دانشجویی را طرح میکند. در دیدار روز 20/ 4/94 که حقیر هم توفیق حضور داشتم از مهم ترین بحث هایی که مطرح شد، بحث تشکیل تشکل هایی بود که با انگیزه های انتخاباتی و حزبی جلو آمده بودند. رهبر فرزانه انقلاب این سنخ تشکل ها را به ظرف یک بار مصرف تشبیه کردند که بعد از یک بار استفاده کردن از آن ها قابلیت استفاده ندارند و باید دور ریخته شوند. در واقع این خاصیت جنبش دانشجویی است که همیشه مستقل از احزاب و اشخاص سیاسی باشد. چرا که تجربه نشان داده است که اگر جنبش دانشجویی پیاده نظام احزاب باشد و احزاب سیاسی از جنبش دانشجویی به عنوان تریبون برای بیان افکار خود استفاده کنند، باعث انحراف از مسیر اصلی که همان مطالبات آحاد مردم و تلاش برای تحقق آرمان های انقلاب است، میشود. آنچه را که دیگران در آینه نمیبینند رهبر خردمند جمهوری اسلامی در خشت خام میبیند و از این حیث به مسئولین، خطر تشکیل این نوع تشکل ها را گوشزد کرده اند و مسئولین باید توجه داشته باشند که در صورت رخ دادن اشتباه، رفتارشان قابل دفاع نخواهد بود. در برخی از دانشگاه ها این خطر به طور وضوح قابل لمس است. مثلا در دانشگاه چمران اهواز چهار تشکل تاسیس شده است که اهدافشان معلوم است. هم چنین در دانشگاه شریف و شیراز و شهرکرد و ...تشکل هایی تاسیس شده است. در دانشگاه تهران عده ای خواهان دریافت مجوز برای تشکلی با نام اعتدال هستند که از نام این تشکل به خوبی روشن است که تریبونی برای دولت خواهد بود. تشکلی که طرفدار و مدافع اقدامات دولت نیز هست به تشکیل تشکل اعتدال در دانشگاه تهران اعتراض کرده زیرا این اقدام مسئولین توهین به ساحت پر فروغ جنبش دانشجویی است. جنبش دانشجویی که از موثر ترین عوامل شکل گیری و پیروزی انقلاب است، نباید دستخوش سوء استفاده احزاب قرار بگیرد و سیر قهقرایی داشته باشد.جنبش دانشجویی در دانشگاه، هویت دانشگاه است و این که امام راحل فرمودند: دانشگاه مبدا تحولات است، مخاطب اصلی این سخن امام جنبش دانشجویی است . امروز وظیفه جنبش دانشجویی این است که از این میراث گرانبهایی که یادگار بزرگانی چون شهید بهشتی و شهید علم الهدی و ... است، تمام قد محافظت بکند. اما در دانشگاه خوارزمی.....

 

بیش از دو سال است که از حکم ریاست جمهوری آقای روحانی سپری شده است و در این مدت همه امور را معطوف به مذاکرات هسته ای کرده اند. به طوری که عامل اصلی وضعیت نامطلوب معیشت مردم و اقتصاد ایران و فقر و... را به رابطه با آمریکا و رفع تحریم های ظالمانه از طریق مذاکرات گره زده اند. الان که این توافق هسته ای بین ایران و 5+1 صورت گرفته است مردم انتظار دارند که دولت به وعده های انتخاباتی و پسا انتخاباتی خود عمل کند. دولت برای تحقق وعده های داده شده حق بهانه آوردن ندارد و از طرفی مردم گوششان از این طور وعده ها و تسویف پر است. طی این زمان صدا وسیما از کیفیت روند مذاکرات میگفت، تیر اول همه روزنامه ها گزارش لحظه به لحظه مذاکرات بوده است و بقیه رسانه ها  هم در حد توان این رسالت را انجام داده اند و در این رابطه هیچ قصوری صورت نگرفته است و احاد ملت را به مذاکرات امیدوار کرده اند. با توجه به شرایط پیش آمده و حصول توافق، همه منتظر چرخیدن چرخ اقتصاد هستند و دولت کریمه باید پاسخگو این روند فرسایشی باشد. الان زمان این رسیده است که از کارآمدی و ناکارآمدی دولت سخن گفته شود. آیا مشکل اقتصاد حل شد؟ بیکاری رفع شد؟ تورم ریشه کن شد؟ همه بیکاران شاغل شدند؟ و... نه تنها هیچ یک از این وعده ها محقق نشده بلکه در خیلی از امور مشکلات روند فزاینده داشته است. این ناکارآمدی دولت پشت شانتاژ رسانه ای وتبلیغات روزنامه های زنجیره ای پنهان شده است. همان طور که آقای روحانی در صحبت های انتخاباتی گفتند، مشکلات کشور بیش از هر چیز به سوء مدیریت بستگی دارد که متاسفانه بی تدبیری و سوء مدیریت در این دولت موج میزند و عامل به وجود آمدن مشکلات بسیاری شده است. بنابراین چشم دوختن به دست کدخدا گره ای از مشکلات باز نخواهد کرد و بر خلاف نظر اشخاص منتسب به دولت، اتکاء به نیروی داخل و پرورش استعداد های بالقوه موجود است که حلال مشکلات است. از رفتار اعضای دولت و خصوصا آقای روحانی این مستفاد میشود که نسبت به آمریکا و عمّالش ارادت خاصی دارند و بیش از این که به فکر مرتفع ساختن مشکلات ملت باشند به فکر را بطه با آمریکا هستند به طوری که وقتی از رئیس جمهور محترم سوال شد که اگر اوباما دستش را به سوی شما دراز کند، شما دستش رامیفشرید؟ آقای روحانی جواب دادند که هیچ چیز در دنیای سیاست غیر ممکن نیست. این اقدام و پاسخ در تاریخ انقلاب مسبوق به سابقه است و بنی صدر هم در جواب سوال شهید دیالمه که پرسیده بود آیا امکان دارد شما روزی در کاخ سفید با رئیس جمهور آمریکا دست بدهید، جواب داده بود: دنیا دنیای احتمالات است و همه چیز احتمال دارد. اگر چه این عمل وقیحانه در زمان بنی صدر اتفاق نیفتاد ولی در زمان این دولت آقای ظریف تابو شکنی کردند و این فعل قبیح را انجام دادند. این اقدامات تابجا و نامعقول که بدون پشتوانه فکری در حال انجام شدن است باعث کاهش اعتماد دولت های استکبابر ستیز نسبت به ایران میشود و در آینده ی این کشور تاثیرات سوء و بعضا غیر قابل جبرانی وارد میکند.

این روزها وقتی وضعیت دانسشگاه و حزب الهی های دانشگاه و حزب الهی نماهای دانشگاه(که البته تعدادشان خیلی بیشتر است) را میبینم، تا حدودی غربت علی (ع) را درک میکنم. آنجایی که علی(ع) حکم جهاد میداد و یاران همه بهانه می آوردند، که حضرت با لحنی شکایت آمیز میفرمود: در زمستان حکم جهاد میدهم میگویند سرد است و زمانی که در تابستان حکم جهاد میدهم میگویند گرم است. و در جایی دیگر میفرمایند: ای کاش ده تن از یاران خود را میدادم و یک تن از یاران خصم را در عوض میگرفتم، چرا که آنها در باطل خودشان محکم و استوارند وشما در حق متزلزل. امروز بیش از 90 درصد کسانی که در دانشگاه هستند داعیه اسلام را دارند و نظرات خوبی هم دارند ولی زمانی که نوبت به مرحله کار و اجرا میرسد، فضای رخوت و سستی این قشر را در بر میگیرد و همه منتظرند که دیگری برای کار اقدام کند. نکند زمانی برسد که امام زمان به ما بگوید ای کاش ده تن از شما را با یک تن از یاران خصم عوض میکردم. وقتی که امام جامعه حکم جهاد فرهنگی میدهد، دیگر کسی حق ایستادن ندارد که ایستادن در واقع عقبگرد است. جواب کار فرهنگی بد، کار فرهنگی خوب است. یعنی در شرایطی که دشمن و استکبار جهانی دارد شما را با بمباران تبلیغاتی سوء مورد هجوم قرار میدهد شما نباید دست روی دست بگذارید. 1400 سال مقدمات این انقلاب به طول انجامید که در نهایت با رهبری فردی خردمند از ذریه پیامبر به پیروزی رسید. درست است که خدا حافظ این انقلاب است اما اگر برای انقلاب و اسلام کار نشود، خداوند هیچ تضمینی برای سالم ماندن انقلاب از هجوم دشمن نداده است.